یک مادر بالغ جوجه ای زیبا برای معشوقش که گیتار می زد برداشت و او را به خانه آورد. او از این بدن خوشش آمد و به او پیشنهاد داد که با معشوقش بخوابد. او مدت زیادی درنگ نکرد - یک خانه زیبا، یک حمام تمیز، مراقبت از خود معشوقه و انبار در پذیرش این پیشنهاد کمک کرد. اما مرد سخت عمل کرد - بعد از اینکه خروس او را مکید، او را در الاغ لعنت کرد. باید بگویم که در الاغی مثل او، من هم خیلی دوست دارم تقدیر کنم!
به طور کامل متوجه نشدم که نامادری در ابتدا با او چه صحبتی می کند، اما با قضاوت بر اساس پیشرفت بیشتر وقایع، بدیهی است که از وضعیت سخت زنانه او شکایت می کند - سینه های بزرگ، در مورد او، که پوشیدن آنها بدون ماساژ مداوم دشوار است. و ماساژ سینه هاش و همچنین کل بدنش. و این چیزی بود که دوست دختر تیره پوستش در موردش صحبت می کرد ، قبل از اینکه با آنها به رختخواب برود ، بلافاصله فهمیدم - او با نامادری خود همدردی کرد و به او کمک کرد! همینطور بود، نه؟
لزبین ها